رفتن به محتوای اصلی
پرسش شما چیست؟
موضوع موردنظرتان را جستجو کرده یا از طریق فرم زیر مطرح نمایید.
  • قاسم سلیمانی روستا زاده ای از حوالی کرمان بود. او در نوجوانی برای کار از روستا مهاجرت کرد و به بنایی پرداخت بعدها درسازمان آب مشغول به کار شد. در اوائل شکل گیری انقلاب با نهضت امام خمینی آشنا شد  و فعالیتهایی در جهت پیروزی انقلاب انجام داد و فیلم آن در بخش ویدیو سایت قابل دیدن است و بعد با امام خامنه ای ارتباط پیدا کرد و دوست شد. با تشکیل سپاه وارد سپاه شد و خیلی زود مربی نظامی شد و روز به روز پیشرفت کرد. در زمان هشت سال جنگ با عراق جزء نخبگان جنگ بود و بعداز جنگ نیز در سپاه قدس مشغول به کار شد و خدمات زیادی داشت و هر چقدر در بین مردم و مستضعفین محبوب بود خار چشم دشمنان بود.

  • شهید قاسم سلیمانی یک تنه و تحت امر امام خامنه ای، تمام نقشه های دشمن را که تغییر نقشه ی خاورمیانه بود را بر هم زد و دشمن را از تسلط بر این منطقه ناامید کرد. برای همین دشمنان قسم خورده تلاش کردند تا به هر قیمتی او را تررور کنند و همین مساله باعث شد تا در نهایت ناجوانمردانه او را شهید کنند.

  • سوره مبارکه مریم آیه ۹۶ :

    (ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا)

    «کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند خداوند رحمن محبت آنها را در دلها می‌افکند»

    انسان مومن مثل خورشید است و همانطور که خورشید در تابش و حیات خود اختیاری ندارد، و نور و حیات می دهد، انسان مومن هم در دلها نفوذ می کند. شهید سلیمانی می گفت، او حرفهایی را که می زد عمل می کرد و قلباً به کارهایی که انجام می داد اعتقاد داشت. همیشه نگران محرومین بود و به خانواده های شهدا سر می زد و بچه ای شهدا را عزیز تر از بچه های خودش می دانست. او وجودش خدا بود و خدا هم مهر او را در دلها جاری کرد. او مصداق کاملی از مومن به خدا بود

  • زیباترین مرگ ها شهادت است، خدا هر که را دوست داشته باشد و عاشقش شود شهید می کند و کسی که این را خوب فهمیده باشد چه آرزویی جز شهادت می کند؟ شهید سلیمانی روز تولدش وقتی آرزو خواست بکند آرزوی شهادت کرد و مدتی هم نگذشت که خدا آرزوی او را برآوده کرد در زمان زندگیش هم به تعبیر مقام معظم رهبری شهید زنده بود

  • کارشناسی ارشد فلسفه و حکمت اسلامی

  • سلیمانی در هشت سال جنگ با عراق و نیز مبارزه با باندهای مواد مخدر در مناطق مرزی ایران و افغانستان تا پیش از انتصابش به فرماندهی سپاه قدس، تجربه زیادی اندوخته بود. وی تا پایان عمر در سال ۱۳۹۸ نیز در جبهه مقاومت فعال بود.

  • شهید قاسم سلیمانی در زمان مبارزه با آمریکا و پدیده آمریکایی داعش، دست به ابتکار زد و تحت فرامین امام خامنه ای، گروه های مقاومتی از عراق و سوریه و پاکستان و افغانستان و ایران ایجاد و تجهیزکرد که در واقع همان بسیج خودمان بود در دیگر کشور ها. تشکیل بسیج باعث شد تا مومنین جان بر کف در مقابل داعش و آمریکا بایستند و داعش را تحت فرماندهی ایشان شکست دهند و قدرت اسلام را در منطقه بیش از پیش تقویت کنند. چون فرماندهی در آن زمان با شهید سلیمانی بود او را فرمانده جبهه مقاومت خواندند.

  • شهید سلیمانی علاوه بر این که امام خامنه ای را از اولئل شکل گیری انقلاب می شناخت و بسیار با هم دوست بودند. می دانست که امام خامنه ای شخصیتی روحانی و برجسته و بسیار عالم و عاقل است و وقتی ایشان ولی فقیه شدند ارادت شهید سلیمانی به ایشان بسیار فراتر رفت و دیگر او را امام و ولی خود می دانست. یعنی علاوه بر رفاقتی که با ایشان داشتند، خودش را سرباز و فدایی امام خامنه ای می دانست.

    در بخشی از این وصیت نامه حاج قاسم خطاب به مراجع عظام و علما نوشته است؛

    سخنی کوتاه از یک سرباز ۴۰ ساله در میدان به علمای عظیم الشأن و مراجع گرانقدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی‌ها هستند، خصوصاً مراجع عظام تقلید. سربازتان از یک برج دیده بانی، دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزشهای آن [که] شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده اید و زحمت کشیده اید، از بین می‌رود. این دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی نمی‌ماند. راه صحیح، حمایت بدون هر گونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولیّ فقیه است. نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند.

    همگی شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولیّ‌فقیه است. من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علما مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی (ره) هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات معظّم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایت‌هایتان با ایشان می‌بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.

    دست مبارکتان را می‌بوسم و عذرخواهی می‌کنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابی‌های حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد.

    وصیتنامه حاج قاسم در بخش معرفی سایت موجود است

  • وقتی نوه شهید مغفوری برای عملی در بیمارستان بستری شد، حاج قاسم خودش را به بیمارستان رساند. فرزند شهید به حاج قاسم گفت: «زینب عملش انجام شد. شما بروید». اما حاج قاسم به فرزند شهید می‌گوید: «من به جای بابایت اینجا هستم».

    مقام معظم رهبری  در دیدار با خانواد شهید سردار سلیمانی به خاطره‌ای از حاج قاسم که در کتاب «حاج قاسمی که من می‌شناسم» روایت شده بود، اشاره فرمودند که حاج قاسم برای همراهی با فرزند دوست شهیدش پشت در اتاق عمل بیمارستان حضور یافت. رهبر معظم انقلاب هنگام روایت این خاطره لحظه‌ای مکث و بغض کردند

    زمانی که مهدی مغفوری به شهادت می‌رسد، فاطمه دختر او سه ساله بود. پس از سال‌ها، فاطمه مغفوری با پسر شهید تهامی که خلبان است، ازدواج کرد و رهبر معظم انقلاب در سفری به کرمان، عقد آنها خواند. حاصل این ازدواج دو فرزند به نام‌های حسین و زینب است. یک روز زینب دختر آنها بیمار و در بیمارستان بستری می‌شود. زینب باید عمل می‌شد. وقتی حاج قاسم از بیماری نوه شهید مغفوری مطلع می‌شود و می‌فهمد که زینب را برای عمل به بیمارستان برده‌اند، با حسین پورجعفری راهی بیمارستان می‌شود. فاطمه دختر شهید مغفوری که حاج قاسم را می‌بیند، هم خوشحال می‌شود و هم متعجب.

    سردار سلیمانی با وجود همه مشغله‌هایش در بیمارستان حضور می‌یابد و حتی وقتی هم که عمل زینب به خوبی انجام می‌شود، سردار سلیمانی همچنان در بیمارستان حضور دارد. فرزند شهید به حاج قاسم می‌گوید: «عمل جراحی زینب انجام شد. حالا که خیال‌تان راحت شد، شما بروید». اما حاج قاسم همچنان دلهره داشته و به فاطمه مغفوری می‌گوید: «من در جنگ بابایت را جای خودم فرستادم. حالا هم من به جای او اینجا هستم». حاج قاسم تا زمانی که زینب، نوه شهید مغفوری به هوش بیاید، در بیمارستان و پشت در اتاق می‌ماند.

  • نامه‌ای با دستخط سردار سلیمانی، به خانواده سوری بازنشر شد که برای صاحب منزلی که در خلال عملیات آزادسازی البوکمال، از آن منزل به عنوان مقر استفاده گردیده، نگارش شده بود.

    نامه پرمهر سردار سلیمانی به یکی از اهالی سوریه+عکس
    ۱۴۰۰/۰۸/۱ ۲۱:۴۶
    ۳۸۰۹۵۹۱
    گروه: سایت خوان
    جماران : نامه‌ای با دستخط سردار سلیمانی، به خانواده سوری بازنشر شد که برای صاحب منزلی که در خلال عملیات آزادسازی البوکمال، از آن منزل به عنوان مقر استفاده گردیده، نگارش شده بود.
    نامه پرمهر سردار سلیمانی به یکی از اهالی سوریه+عکس
    متن این نامه بدین شرح است:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خانواده‌ی عزیز و محترم

    سلام علیکم

    من برادر کوچک شما قاسم سلیمانی هستم. حتما مرا می شناسید.

    ما به اهل سنت در همه جا خدمات زیادی انجام داده‌ایم. من شیعه و شما سنی هستید. اما من هم به نوعی سنی هستم، زیرا به سنت رسول خدا (ص) اعتقاد دارم و ان‌شاالله در راه او حرکت می‌کنم.. و شما هم به نوعی شیعه هستید، زیرا اهل‌بیت(ع) را دوست دارید.. از قرآن کریم و صحیح بخاری و دیگر کتب موجود در خانه شما متوجه شدم که شما انسان‌های با ایمانی هستید.

    اولاً از شما عذر می‌خواهم و امیدوارم عذر مرا بپذیرید که از خانه شما، بدون اجازه استفاده کردیم.

    ثانیا هر خسارتی که به منزل شما وارد شده باشد، ما آماده پرداخت آن هستیم.

    از سوی خودم و شما با قرآن‌کریم استخاره کرده‌ام و در جواب، آیات سوره مبارکه فرقان در صفحات ۳۶۱ و ۳۶۲ ظاهر شد. امیدوارم که آنها را بخوانید و به حال خود و ما بیندیشید.

    من در خانه شما نماز خواندم و دو رکعت نماز هم به نیت شما خواندم و از خداوند متعال خواستارم که عاقبت‌به‌خیر شوید.

    محتاج دعای شما هستم

    برادر یا فرزند شما

    سلیمانی

    اگر فکر می‌کنید بنده یا ما، به خاطر استفاده‌ بی‌اجازه از خانه‌تان مدیون شما هستیم، این شماره‌ تلفن بنده در ایران است. خواهش می‌کنم با ما تماس بگیرید و بنده حاضرم هر درخواستی داشته باشید انجام دهم.

    مرد میدان وحدت

  • همسر شهید رضایی می‌گوید: زمانی بود که پسرم به خاطر شهادت پدرش از لحاظ روحی شرایط خوبی نداشت؛ لذا فکر کردم که شاید با ازدواج مشکلش حل شده و از این حال و هوا بیرون بیاید.

    ما در تهران ساکن بودیم و هیچکدام از اقوام من یا همسرم در کنار ما نبودند. من به قاب عکس همسرم نگاه کردم و گفتم: «حسین‌جان می‌خواهم برای پسرت بروم خواستگاری؛ اما نمی‌دانم باید از کجا شروع کنم، خودت کمکم کن.» و در جریانات خواستگاری و ازدواج پسرم به عینه حضورش را دیدم.


    وقتی تصمیم گرفتیم برویم خواستگاری و پسرم متوجه شد که اقوام پدری‌اش ما را همراهی نمی‌کنند خیلی ناراحت شد. یک شب پدرش را در خواب دید که می‌گوید: «بابا غصه نخور. یکی از همرزمان من می‌آید.» و ما هم روی همه حساب می‌کردیم الا سردار سلیمانی.


    آن روز پسر بزرگم رفته بود برای امتحان و من نامه را به سردار دادم، وقتی پسرم برگشت گفت: «امروز چه کسی در منزل ما بوده؟» گفتم: «سردار سلیمانی.» گفت: «جواب نامه را گرفتی؟» گفتم: «نه. فقط از من پرسیدند مراسمتان چه ساعتی است.» گفت: «پس سردار می‌آید.» گفتم: «پاشو خجالت بکش. سردار کجا میاد. آنقدر‌ها دنبال سردار هستند که...»


    گویا پسرم در آن نامه آدرس و شماره تلفن خانواده عروس و شب خواستگاری را نوشته بود. شب خواستگاری رسید، ما راهی منزل عروس شدیم، هنوز ۸ دقیقه نشده بود که ما نشسته بودیم که دیدیم زنگ به صدا درآمد، وقتی در را باز کردند دیدیم سردار وارد شدند. همه شوکه شده بودیم و تا یک ربع همه‌گریه می‌کردند. آمدن سردار باعث افتخار ما شد و کار هم خیلی خوب پیش رفت. همان شب صیغه محرمیت خوانده شد و ۱۴ سکه هم به عنوان مهریه تعیین شد.


    سردار از ما قول گرفتند این قضیه جایی چاپ نشود. گفتند: «واقعا برایم مقدور نیست این کار را برای همه فرزندان شهدا انجام بدهم؛ اما به خاطر ارادتی که به شهید رضایی داشتم و خوابی که فرزند شهید دیده بود خودم رو موظف دیدم بیایم.»

  • سردار شهید حاج احمد کاظمی

    در خاطرات شفاهی سردار سلیمانی آمده است: من همیشه به احمد می گفتم: «الهی دردت بخوره توی سرمن» اصطلاح من بود نسبت به احمد کاظمی.
     

    مرد میدان وحدت

  • حاج قاسم نه اصلاح طلب بود و نه اصولگرا بلکه انقلابی بود

  • چون حاج قاسم توجه زیادی به خانواده محترم شهدا داشت

    دفترچه تلفنی داشت که شاید ۱۵۰ شماره تلفن خانواده شهید توی آن یادداشت کرده بود؛ روزی نمی‌شد که با چند نفرشان تماس نگیرد. توی هر فرصتی در طول روز به مادر، پدر، همسر و بچه‌های شهدا زنگ می‌زد و با هر یک ۱۰ دقیقه، ۵ دقیقه صحبت می‌کرد؛ حالشان را می‌پرسید و مشکلاتشان را می‌شنید. زمان‌هایی که توی راه خانه به محل کار، در مسیر فرودگاه و رفتن به جلسه‌ها می‌گذراند، متعلق به خانواده شهدا بود

  • «حاج یونس» از فرماندهان اطلاعات نیروی قدس سپاه : من صبح  روز پنج شنبه(12 دی 1398) با چند نفر دیگر خدمتشان رسیدم. سفره صبحانه انداخته بودند. حاجی پای تابلو رفت و اموری را برای ادامه کار نوشت که مربوط به روند چند سال‌مان بود. جلسه‌مان تا ساعت 7 غروب طول کشید.

    بعد از آن، نماز را خواندیم و من به حاجی گفتم چون چند ساعت اینجا بودیم، بهتر است جایمان را عوض کنیم. ایشان هم قبول کرد.

    ظهر همان روز حاجی یک چرتی زد و وقتی بلند شد حال دیگری داشت. احساس سرما می‌کرد. دیدم در محوطه دارد قدم می‌زند. من را صدا کرد و گفت فلانی(اسم)! این مرغ و خروس‌ها سردشان می‌شود، یک فکری برایشان بکن. من هم گفتم به سید می‌گویم.

    آن زمان شاید متوجه تغییر حال حاجی نشدم اما بعد از شهادتش این را فهمیدم.

    شب وقتی سوار ماشین شد تا برود، موقع خداحافظی رفتم و صورتش را بوسیدم. این تنها باری بود که صورت حاجی را بوسیدم. ایشان رفت و ما هم هرکدام به محل استقرار خودمان برگشتیم.

    ساعت یک نیمه شب، فرمانده منطقه به من زنگ زد و گفت با عراق تماس بگیر ببین چه خبر شده است. زنگ زدم. گفتند اتفاقی در فرودگاه افتاده و یک خودرو را زده‌اند. داریم بررسی می‌کنیم.

    چند دقیقه بعد، دوباره تماس گرفتم. گفتند ظاهراً ابومهدی المهندس شهید شده است. پرسیدم حاجی چه؟ گفتند داریم بررسی می‌کنیم.

    با فرمانده منطقه تماس گرفتم و گفتم اینطور می‌گویند ولی من حدس می‌زنم حاجی هم شهید شده باشد.

    فرمانده از من خواست بازهم پیگیری کنم و مطمئن شوم. تا اینکه خبر قطعی را گرفتیم. این تنها باری بود که دوست داشتم که کاش اشتباه کنم. انگار نمی‌خواستیم قبول کنیم.

    بعد هم که تلویزیون را روشن کردیم، دیدم خبر را اعلام کردند.

  • نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا سپاه قدس نیرویی وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که مسئولیت فعالیت‌های برون‌مرزی این سازمان را بر عهده دارد. نیروی قدس در سال ۱۳۶۹ش به دستور آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، تأسیس شد.

  • بله

    سردار ایرانمنش مسئول دفتر فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران: حاج قاسم  تاکید داشت که شئونات عاقبت بخیری در تبعیت و اطاعت از مقام معظم رهبری است و این شعار نیست؛ در یادداشت‌های ایشان آمده ایکاش چندین جان داشتم تا در راه نظام، انقلاب و ولایت تقدیم می‌کردم. حاج قاسم حتی از شهادت خودش خبر داشت چراکه دو ساعت قبل از شهادت نوشته‌اند «خدایا مرا پاکیزه بپذیر».

  • صبحگاه جمعه ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸ سردار قاسم سلیمانی در حمله هلی‌کوپتری آمریکایی‌ها در فرودگاه بغداد به شهادت رسید. در این حمله همراه با سلیمانی، ابومهدی المهندس، فرمانده حزب الله عراق و قائم مقام بسیج مردمی عراق (الحشد الشعبی) و شمار دیگری از رزمندگان عراقی به شهادت رسیدند.

  • مقامات رسمی دولت عراق همواره از حاج قاسم دعوت می کردند تا راجع به موضوعات مختلف جلسه برگزار کنند؛ به همین دلیل ایشان رفت و آمدهای مداومی داشتند و در این سفر نیز به دعوت مقامات دولت عراق به بغداد سفر کردند. مخصوصا این دفعه که حاج قاسم از سوریه به عراق و با هواپیمای مسافری سفر می‌کردند که حتی در سایت های هوانوردی هم قابل رهگیری است.

  • ترور شهید سلیمانی  به دستور مستقیم رییس جمهوری ایالات متحده دونالد ترامپ صورت گرفت. 

    وزارت امور خارجه کشورمان در خصوص به روز رسانی فهرست تحریمی اشخاص آمریکایی دخیل در ترور سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و همراهان ایشان بیانیه‌ای صادر کرد.
     

    بروزرسانی فهرست تحریمی اشخاص آمریکایی دخیل در ترور حاج قاسم

    مرد میدان وحدت

     

     

     

     

     

  • همه نقشه های شوم آنها را نقش بر آب کرد . 

  • گلزار شهدای کرمان - زادگاه ایشان

    مرد میدان وحدت